مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
در بغل امشب يكى قرص قمر دارد رضا بر زبـان شكـر خـداى دادگر دارد رضا بارگـاه زادۀ مـوسـى چـراغـان میشـود در حريمش جشن ميلاد پسر دارد رضا اِقتران مهر و مه گرديده امشب، يا مگر نور چشمانش محمد را به بر دارد رضا بر امام هشتمين حق كرده فرزندى عطا زين پسر پيغام تبريك از پدر دارد رضا آمد آن يكتا دُر عـصمت كه بر ميلاد او تهنيت از حضرت خيرالبشر دارد رضا بر عقيمى آن كه بر فرزند موسى طعنه زد گو بيا امشب ببـين نور بصر دارد رضا در كنار مهـد او بنـشـسته بيدار و به لب ذكر خواب از بهر طفلش تا سحر دارد رضا ذكر خواب از بهر او میگويد و گريان بود من نمى دانم چرا چشمان تر دارد رضا گاهى از اين موهبت شاد است و گاهى دل غمين چون كه از پايان كار او خبر دارد رضا خسرو از مداحى او میكند بس افـتخار گر بدين منصب مدامش مفتخر دارد رضا |